کسی را میخواهم، نمییابمش
میسازمش روی تصویر تو
و تو با یک کلمه فرو میریزیاش
تو هم کسی میخواهی، نمییابیش
میسازیاش روی تصویر من
و من نیز با یک کلمه …
اصلا بیا چیز دیگری نسازیم
و تن به
زیبایی ابهام بسپاریم
فراموش شویم در آنچه هست
روی چمنهای هم دراز بکشیم
به نیلوفرهامان فرصت پیچش بدهیم
بگذار دستهایم در آغوش راز شناور شوند
رویای عشق در همین حوالی مبهم درد است شاید!
دستانم را دراز می کنم تا مگر بتوانم ستاره ای از حضورت را بچینم...ولی افسوس که باز هم فراموش کردم دستان هنوز قلاف در زنجیر دنیاییم شایستگی لمس حضورت را در ثانیه های زندگیم نیافته اند.....
خوش اومدی دوست عزیز
بازم به به ما سر بزن...